این روزها...
میای جلو دستاتو دوطرف صورتت میگیری سرتو یه طرف خم میکنی و میگی
مامان میای با هم باسی کنیم؟
بازی دستشویی رفتن:
با دستات اشاره میکنی به در دستشویی
دسشیی دسشیی...بعد میدویی که زودتر از من برسی و دمپایی های بزرگ و پا کنی و به جای من میگی
ببشید دپایی منه (عاشق اینی که این جمله رو بگی)بعد همه رو تذکر میدی شوت درار ...دپایی بیپوش ...
از من یاد گرفتی هر وقت cdبذاری اول با لباست پاکش میکنی یه روز بلوز تنت نبود پوست شکمتو کشیدی و باهاش cdرو پاک کردی بذارم یعنی خودت باید اونو توی دستگاه بذاری و کنترل رو دست من میدی
بیا کتورل که برات روشن کنم وقتی کارتون شروع میشه با هیجان میگی شروع شد با دوتا تشدید روی حرف ش
هر وقت صندلی میذارم که دستاتو بشوری یه تکه لباست هم در میاری با دستات زیر آب چنگ میزنی و میگی اه کثیفه بشور
چه کار میکینی؟ ویلم کنید. تکیه کلامهاته که همه تکرارش میکنن آخه با یه لهجه خاصی اونا رو ادا میکنی که خیلی بامزه ست
برای صبحانه ات نیمرو درست کردم میذارمش روی میز چی میخوری؟ -تخم مرغ میخوام میخوام
خوشّ مسس
عاشق این خوشمزه گفتنتم هر چی میخوری با اشتها آخرش میگی خوشمزه س