دنیای کودک آینده
یه پست جا مونده از چند ماه پیش ...
خبرای خوب... وانیای گلم از بهمن 91 مهد کودکی شدی .
تنهاییت مهمترین دلیلم برای این بود که بر خلاف میلم تو رو ازخودم جدا کنم .یه چیزایی هست که تو هیچ کتاب و هیچ مدرسه ای یاد نمیگیری اونم تجریه هاییه که تو مسیر زندگی با گوشت و خونت حسشون میکنی
من پا به پای خواهرت یکبار بزرگ شدم و دنیا رو دیدم اما دنیای تو یه جور دیگه بود ترسهای جدید و دلهرهایی که زیر پوستم به روحم تیغ میکشید ...پس کی باهام حرف میزنی ؟ کی برام انگشتاتو میشمری ؟ کی با هم نقاشی میکشیم و تو رنگشون میکنی ؟ رنگهای اطرافتو میشناسی ؟
مهد کودک برات سرزمین آشنایی شد ،با ذوق باور نکردنی پر کشیدی و به محیط جدیدت خو گرفتی
رویای تعبیر شده ام بود صدات :مامان با بچه ها بازی کنم ؟
بنفش رنگ علاقه هات شد
اسب اولین حیوانی که شناختی و دوستش داری
لالایی شبهامو قطع میکنی و میگی حالا من بخونم ... شب شد لا لا کن شب شد لا لا کن
جشن عید نوروز در مهد کودک آینده
وانیا حاجی فیروز میشود