وانیاوانیا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 13 روز سن داره

هدیه با شکوه خدا

وانیا و دایره لغات

1390/5/4 18:36
نویسنده : مامان وانیا
655 بازدید
اشتراک گذاری

گلکم....

خواستم از کلمات جدیدی که یاد گرفتی بنویسم ولی دیدم کار شما از لغت

خیلی وقته که گذشته معمولا تمام منظور خودتو  شکسته بسته بیان میکنی 

بابایی که میخواد بره ددر براش دست  میگی خلاسس (خداحافظ) 

اما اگه مامانی بخواد جایی بره حق نداره بدون تو برهزیبا

دیگه اینکه وقتی بچه ها دارن بازی مکنن میری و یه چیزی بر میداری قایم میکنی

پشتت و میگی نییییییییسزیبا

از وقتی کفش نو خریدی تو ی خونه هم با همونا راه میری  مامان به کفشا اخم

میکنه یعنی کار بدیه اما تو با اعتماد به نفس انگشت اشاره تو تکون میدی و با اخم میگی

بس اکن (بحث نکن)زیبا

خونه مامان فخری بودیم و تو اصرار داشتی بری توی راه پله و من میخواستم مانعت بشم

گفتم اونجا پیشی هست و یواشکی میو میو کردم تو خونسرد سرتو کردی توی راه پله و گفتی پیشده

و من ممممممممممممعععععععععععع نمیدونستم اصلا اینو کجا شنیدی؟زیبا

تازگیها مداد جایی گیر میاری تابلو های عظیمی روی دیوار خلق میکنی یه روز که داشتم

تازه ترین اثر تو می شستم گریه میکردی و میگفتی نگاشیه نگاشیهزیبا

شی دی بذار یعنی برام کارتون بذار

بازی رو خیلی دوست داری با  بچه ها خودتو راحت مطابقت میدی و پا به پاشون بازی میکنی

این    عکس لی له است با  دیبا     جون   و هلیا جون سنگو   گرفتی فقط خودت بازی میکنی

مثل قبله عالم قهوه تلخ اصلا نمی سوزی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان ماهان
4 مرداد 90 22:37
چقدر شیرین زبونی عزیزم
مامان حسني
5 مرداد 90 10:37
سلام افرين به اين دخمل شيطون و بانمك چه خوبه كه با ماماني بحث نمي كني واخرش كارخودت را انجام ميدي
زهره مامان هلیا
5 مرداد 90 15:28
چه با نمک حرف می زنی موش بخورتت
مامان نسترن
5 مرداد 90 19:27
سلام خانومی. خیلی خیلی از لطفت ممنونم. راستش دکتر پسرم گفت تا یه ماه همین شربتو بدم اگه اشتهاش خوب نشد یه شربت که مخصوص اشتهاست و خارجیه مجبوره بده. حالا منتظرم ببینم چی میشه. خانومی دختر گلت چقدردر روز غذا می خوره. آخه پسرم صبح که دو سه لقمه نیمرو می خوره می ره تاعصری که به زور بتونم بهش دوقاشق برنج بدم. میشه کمکم کنی
نازنین نرگس نفس مامان
6 مرداد 90 2:12
چه حرف گوش کن این دخمل ناز که اصلا با ماملنش بحث نمیکنه راستی چه خوبه که شما هم مثل دختر من خودتون قانون وضع میکنید واسه دیگران و خودتون پرانسس تشریف دارین
مامان آتین
7 مرداد 90 22:53
ای جون دلممممممممم چقدر از این قسمت بحث نکنش خنده ام گرفت خیلی باااااامزه اس
ببوسش



مرسی خاله جون نظر لطف شماست
هاله & termeh
18 مرداد 90 12:12
از همه چیز و این همه محبتتون سپاسگذارم چشم حتما وبلاگتون را میخونم ولی به خاطر کارها و کنجکاویهای ترمه باور کن کم میشه بشینم پای دستگاه . اصلا اجازه و فرصت نمیده اما افتخاری هست برام داشتن دوستهای خوش ذوق و سلیقه ای مثل شما میبوسمتون و مارو هم از دعا فراموش نکنید