وانیا و دایره لغات
گلکم....
خواستم از کلمات جدیدی که یاد گرفتی بنویسم ولی دیدم کار شما از لغت
خیلی وقته که گذشته معمولا تمام منظور خودتو شکسته بسته بیان میکنی
بابایی که میخواد بره ددر براش دست میگی خلاسس (خداحافظ)
اما اگه مامانی بخواد جایی بره حق نداره بدون تو بره
دیگه اینکه وقتی بچه ها دارن بازی مکنن میری و یه چیزی بر میداری قایم میکنی
پشتت و میگی نییییییییس
از وقتی کفش نو خریدی تو ی خونه هم با همونا راه میری مامان به کفشا اخم
میکنه یعنی کار بدیه اما تو با اعتماد به نفس انگشت اشاره تو تکون میدی و با اخم میگی
بس اکن (بحث نکن)
خونه مامان فخری بودیم و تو اصرار داشتی بری توی راه پله و من میخواستم مانعت بشم
گفتم اونجا پیشی هست و یواشکی میو میو کردم تو خونسرد سرتو کردی توی راه پله و گفتی پیشده
و من ممممممممممممعععععععععععع نمیدونستم اصلا اینو کجا شنیدی؟
تازگیها مداد جایی گیر میاری تابلو های عظیمی روی دیوار خلق میکنی یه روز که داشتم
تازه ترین اثر تو می شستم گریه میکردی و میگفتی نگاشیه نگاشیه
شی دی بذار یعنی برام کارتون بذار
بازی رو خیلی دوست داری با بچه ها خودتو راحت مطابقت میدی و پا به پاشون بازی میکنی
این عکس لی له است با دیبا جون و هلیا جون سنگو گرفتی فقط خودت بازی میکنی
مثل قبله عالم قهوه تلخ اصلا نمی سوزی