پاییزونه
نسیم خنکی با عطر دلنشین نم بارون لابلای شاخه های تازه رنگ به رنگ شده درختان میپیچد و گاهی برگی را بر شانه های خود تا کنار جویی در خیابان بدرقه میکند و بر زمین مینشاند . . . این یعنی پاییز آمد . پاییز بر هر دلی رد پایی دارد و بر دل من یاد روز هایی که رفت ... صبح پاییزی با صدای برنامه تقویم تاریخ در زمینه صدای بهم خوردن چای شیرین با قاشقکی ...که وقت مدرسه رفتن است و تصویر همیشه مانای بابا در فرم قشنگ سپید منتظر برای رساندن ما به مدرسه ظهر جمعه بود و صدای بابا عاملی :یکی بود و غیر از خدا هیچ کس نبود... طوطیان شکر شکن و راویان دانا چنین حکایت کرده اند که .....و خانه ای که در سکوت بعد از نهار گوش میسپرد به قصه ای تازه و...
نویسنده :
مامان وانیا
14:55