اخبار دو ماهه
عزیزم روزهای پر مشغله ای رو دارم میگذرونم ،اونقدر که حتی حالا که میخوام ببینم تو این دو ماهه چکارا کردیم یادم نمیاد آبجی هلیا امتحانات خرداد رو با معدل بیست به انجام رسوند تو آزمون تیزهوشان شرکت کرد و قبول شد مراحل ثبت نام و غیره هم تمام شد و حالا یه نفس راحت....
اما تو همچنان خوب قد میکشی و نمودار رشد قدت رضایت بخشه 94cmدر آستانه سه سالگی (هنوز دو ماه و نیم مونده )اما وزن ...نه اونقدر روند رشد وزنت آهسته است که دقمرگم میکنه
علایق این روزهات پارکه و تاب وسرسره هر بار که پارک میری اونقدر پشت سر هم و باسرعت مسیر سرسره و پله هاشو طی میکنی که از خستگی ناپذیریت حیرت میکنیم اگه مانعت نشیم ساعتها اتوماتیک وار بالا و پایین میری نمیدونم اینهمه انرژی رو از کجا میاری؟بابا میگه سوختش اتمیه
این عکس مال روز پدره و کادوی تو به بابا یه نقاشی بود که خودت کشیده بودی
انقدر خسته بودی که رو دسته مبل خوابت برد
از خستگی ببین چه جوری خوابت برده بسکه طی روز از هیچ فعالیتی فرو گذار نمیکنی
در سفر به همدان همین که کنار این رود توقف کردیم با ذوق کفش و جوراباتو کندی و دویدی تو آب
اینم یه دختر خوب که هم صندلی جلو نشسته هم کمر بندشو نبسته
برات یه کتاب خریدم و چند بار برات خوندم (پوپو فریاد میزنه )داستان پسری که همش فریاد میکشه و توی تولدش یه کادو میگیره یه خرس سخنگو که وقتی شب کنارش میخوابه براش قصه میگه و نصیحتش میکنه که دیگه توی خونه داد نزنه .یه شب داشتی خودت کتابتو ورق میزدی به عکس این صفحه که رسیدی بالش و پتو آوردی خرستم کنارت خوابوندی و اینطوری دوباره شروع کردی به کتاب خوندن....
اینم شله زرد افطاریه که همسایه برامون فرستادن سهم تو رو جداگانه با اسم خودت مشخص کردن خوش بحالت که هر چی بخوای شیطنت میکنی و بازم اینهم طرفدار داری