هفته آخر دی ماه
سلام عزیز دلم
خیلی وقته اینجا سر نزدم یعنی خیلی کم وقت میکنم به راحتی پشت سیستم بشینم و بنویسم دیگه بهم حساس شدی میای دستمو میگیری و میگی خاموش کن ،عادت کردی هر جا هستی منم پیشت بشینم حتی اگه باهام کاری نداشته باشی .
از خواب که بیدار میشی منم بیدار میکنی "پاشو د"..."صب به خیر "
وقتی میبینی کامپیوتر روشنه میری رو صندلی میشینی و تمام دکمه های کیبورد رو فشار میدی .اگرم کسی روی صندلی نشسته باشه دستشو میگیری میگی بیا ...بیا ...میبری تا وسط سالن میگی اینجا بشین ...وقتی طرف نشست اول یواش یواش دور میشی بعد میدوی و روی صندلی میشینی .
برات یه شال و کلاه بافته بودم روزی که تموم شد با ذوق سرت گذاشتم تو هم ذوق کردی و گفتی خوشگله ... خیالم راحت شد که اینکار تموم شده .دیگه حواسم پرت شد به جای دیگه ... فرداش هرچی گشتم شال و کلاه رو پیدا نکردم .تمام خونه رو زیر و رو کردم ...مگه میشه دیشب سر وانیا بود ...خلاصه داشتم از پیدا کردنش نا امید میشدم که اتفاقی پشت تخت پیداش کردم برای اطمینان از اندازه ها یکبار دیگه سر وانیا گذاشتمش باز هم خوشحال گفت خوشگله ...یکدفعه دیدم پاورچین پاورچین عقب میره یواشکی از توی راهرو رفت سمت اتاق برگشت نگاه کرد که من حواسم هست یا نه ؟ در اتاقو بست منم از لای در نگاه میکنم ببینم چکار میکنه مثل برق دوید کلاه رو انداخت پشت تخت و خیلی معمولی قدم زنان از اتاق اومد بیرون اینم قیافه من
هفته آخر ماه صفر رو رفتیم مشهد خیلی دلم میخواست که یه پست کامل از زیارت رفتن و عکسی با حرم داشته باشی حیف که نشد هوا خیلی سرد بود و حرم شلوغ به این دو دلیل اساسی نتونستم با خودم به حرم ببرمت امیدوارم تو سفرهای بعدی جبران بشه .
خاطره قشنگت از این مسافرت مثل همیشه شیطنت تمام نشدنیت هست و این برای ما که میهمان منزل دایی بابا امیر بودیم یکم سخت بود با خودم فکر کرده بودم که روزها میبرمت پیاده روی و گردش که انرژی مضاعفت تخلیه بشه . تو خونه کمتر شیطنت کنی. اما هوای سرد این امکان رو ازمون گرفت و بیشتر توی خونه بودی البته به خاطر علاقه ات به کارتون هر جا میرفتیم سیستم صوتی تصویری برات فراهم بود و خدا رو شکر کمک میکرد که آرومتر باشی
از این مهمون بازیا یه چیزی یاد گرفتی: توی سینی اسباب بازیهاتو میچینی جلوی همه تعارف میکنی :"بفرمایید " البته دقیقا با این تلفظ:بٍبمایید اصولا ف رو ب تلفظ میکنی دختر توت فرنگی =توتبرنگی
پ.ن=فعلا عکس خبری نیست چون خیلی سرم شلوغه فکر کنم بعدا برگردم و چند تا عکس ازت بذارم