وانیاوانیا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

هدیه با شکوه خدا

اردیبهشت 91

سلام دخمل مامانی   هیچ میدونی یه ماهه که نرسیدم آپ کنم و البته 100در 100 تقصیر خودته  بیشتر درگیر کاراتم دایما سرزدن به دستشویی که البته خودت بیشتر حواست جمعه و تا حالا مشکلی نداشتیم ...خدا رو شکر ...بعد هم که معده ات مشکل جذب داره  باید غذا ها رو به مقدار کم و در فواصل کوتاه بخوری و این کار منو زیاد کرده باید هر ساعت غذای آماده یا میان وعده داشته باشم که بهت بدم و باعث شده اکثر اوقات تو خونه باشم و وقتم رو با تو صرف کنم این وسطا هم بازی و آموزش داریم شعر چشم چشم دو ابرو رو تا حدی یاد گرفتی و میخونی و نقاشی شو میکشی خیلی قشنگه یادم باشه از دفترت عکس بگیرمو اینجا بذارم به نظر  من بهتر از سنت  ...
3 خرداد 1391

ما هورا شدیم

  خبر جدید اینکه وانیا با پوشک بای بای کرد هورااااااااااااا     از کرامات وانیا بگم که جدیدا با یک کلمه همه کارها رو پیش میبره. (خاش کنم ) شما با تشدید روی _ش_ بخونید ...که به عبارتی همون خواهش میکنم خودمونه با سرعت عجیبی تمام خواسته های وانیا رو بر آورده میکنه البته چون به تکرار و پشت سر هم گفته میشه اثر بیشتری داره .مثلا مامان  شله(ژله) میخوام خاش کنم .مامان هم مثل  اینکه تو دنیا اولین کسیه که داره باهاش مودب صحبت میکنه از زیر سنگ هم که شده ژله رو حاضر میکنه ...و چند دقیقه بعد ...مامان بستی(بستنی) میخوام خاش کنم ....   البته وانیا معمولا حرفهاشو تکرار میکنه مثل اینکه دکمه repeatش...
24 فروردين 1391

هفته آخر دی ماه

سلام عزیز دلم خیلی وقته اینجا سر نزدم یعنی خیلی کم وقت میکنم به راحتی پشت سیستم بشینم و بنویسم دیگه بهم حساس شدی میای دستمو میگیری و میگی خاموش کن ،عادت کردی هر جا هستی منم پیشت بشینم حتی اگه باهام کاری نداشته باشی .  از خواب که بیدار میشی منم بیدار میکنی "پاشو د"..."صب به خیر " وقتی میبینی کامپیوتر روشنه میری رو صندلی میشینی و تمام دکمه های کیبورد رو فشار میدی .اگرم کسی روی صندلی نشسته باشه دستشو میگیری میگی بیا ...بیا ...میبری تا وسط سالن میگی اینجا بشین ...وقتی طرف نشست اول یواش یواش دور میشی بعد میدوی و روی صندلی میشینی . برات یه شال و کلاه بافته بودم روزی که تموم شد با ذوق سرت گذاشتم تو هم ذوق کردی و گفتی خوشگله ... خیالم ر...
17 بهمن 1390

تاثیر چاقی کودک بر رشد قدی او

افراد چاقی که از کودکی چاق بوده اند حتی اگر از نظر ژنتیکی قدبلند باشند،  نهایتا کوتاه قد شده و در مقایسه با هم سن و سالان خود قدکوتاه هستند.  علت این موضوع آن است که . . .   توضیح در ادامه مطلب علت این موضوع آن است که در بدن هورمونی به نام لپتین از سلول های چربی بدن ترشح می شود. هر چه قدر تعداد سلول های چربی در بدن بیشتر باشد، میزان ترشح هورمون لپتین بیشتر خواهد بود. یکی از عوامل کلیدی که در بلوغ دختران و پسران اهمیت دارد، این است که لپتین در بدن ترشح می شود. با شروع نوجوانی، ما شاهد تجمع چربی در بدن هستیم. با تجمع چربی، ترشح هورمون لپتین هم آغاز می شود این هورمون ب ر هیپوتالام...
10 آبان 1390

یک گزارش

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها        روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره آب کف دستت بخورد گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است .                              سنجاقک زیبای من. . . سلام هفته پیش رفتم گلدونه و برات اسباب بازی هوش  مرتبط با سنت گرفتم   یعنی اینارو :     البته پازلو خیلی زود درست کردی منم دیدم که برات آسون  بوده شکلاشو یاد...
1 آبان 1390

نقش مادر در سلامت روان و اعتماد به نفس کودک

امنیت روانی کودک در ماه ها و سالهای اولیه زندگی مرهون مادر است. پذیرندگی، پاسخگو بودن و در دسترس بودن مادر و ثبات در این رفتارهاست که جهان را برای کودک به محیطی امن و با ثبات تبدیل می کند. کودک با اعتماد به مادر است که یاد می گیرد به جهان اعتماد و نیازهایش را برآورده کند، این اتفاق که در روان شناسی «دلبستگی» نام دارد ، در واقع رابطه عمیقی است که بین کودک و مادر برقرار می شود.   بقیه در ادامه مطلب       امنیت روانی اولین و طبیعی ترین نتیجه دلبستگی کودک است وقتی کودک احساس امنیت داشته باشد با احساس اعت...
30 مهر 1390

کودکیهایت

سلام قند و عسلم دیروز قبل از ظهر با هم رفتیم خونه همسایه پایینی پسرشون دانشگاه قبول شده خواستم یه تبریک بگم تو هم مثل همیشه انقدر روی مبلها ورجه وورجه کردی که ترجیح دادم تا چیزی نشکسته خداحافظی کنم ولی به خونه اومدن رضایت نمیدادی لباس پوشیده بودی و فکر   میکردی باید بریم ددر فکر کردم ضرری نداره یه کم کوچه رو بالا و پایین میکنیم تا هوایی بخوری تا وقتی بابا و هلیا برای نهار میان توی کوچه منو کشیدی به سمت بلوار گفتم عیبی نداره شاید تا چهار راه رفتم کمی سبزی هم خریدم اما سر چهارراه که منو کشیدی به سمت پارک و پشت سر هم میگفتی : اینجا...اینجا....تاتا....تا تا فهمیدم نقشه ات کشوندن   من به پارک بوده و مبهوت ...
19 مهر 1390

روز کودک

    امروز روز توست ... کودک زیبای من... شاید هر روز از آن تو باشد آن هنگام که بر بلندای افتخار کو چ کنی و بر زمین بتابی  پس بتاب ...از مشرق زمین ،تا مغرب زمان در لحظه های ناب هر روز بی امان...                                        روز کودک به همه دلبندای عزیزمون                      ...
16 مهر 1390